×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

درد دل عاشقا

استفاده . کپی ا ز مطالب برای عاشقا مجانیه

× دلنوشت هایی دوستان . شعر .موسیقی .
×

آدرس وبلاگ من

afsharlove.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/afshar39

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

ازهمو گه با مزه هایش قلم خون دلش جوهر و با دلش مینویسد

بگو ناهید است

 

 

به بهانه‌های کوچک هم که شده

نام  مرا ببر

به رهگذران بگو

هنوز نام این خیابان  ناهید است

از  بچه‌ها بپرس

بزرگ‌ترین رودخانه‌ی دنیا

بلندترین نقطه‌ی جهان

نزدیک‌ترین ستاره به ماه

بگو که ناهید است

 

به بهانه‌های کو چک ‌تر هم

نگذار ازدحام و خستگی و لیست‌های خرید

مرا از یادت ببرد!

 

این شعر در سایت وازنا منتشر شده است

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در بیست و یکم آبان 1389 و ساعت 15:38 |  142 نظر
پاس/دار/های/مرز
 

 

بغض هایم را

 پیچیده ام

لای این سیگار

 

پاس

 دار

های

مرز

بازش نکنند

غروب می رسد

 

اگر

نه

 

به گریه

های

تفنگی گوش کن

که نمی خواهد

به سمت تو

شلیک بشود!

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در یازدهم آبان 1389 و ساعت 17:34 |  70 نظر
توپخانه
 

 

هنوز نام این میدان توپخانه است

هنوز توی خیابان شهید کوچکی هستم

که شب ها کوچه را دور می زند

برای توپی که سی سال پیش

توی حیاط خانه ای افتاد

 

تقویم ها را پاک می کنم

چین های صورتم را صاف

توپ را پرت می کنم میان حیاط

 

شهید کوچکی هست که برمی گردد

توپ را برمی دارد

وبه من

با یک دم اسبی بلند

ولب های گیج

 لبخند می زند!

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در سی ام مهر 1389 و ساعت 11:34 |  90 نظر
سنگ -سار
 

 

چقدر این که تو می آیی

وسر به سر روزهایم می گذاری را

حفظ کرده ام

 توی این دفترچه ی ممنوعه

لای صفحه ای که نام هایت را

موریانه ها جویده اند

 

 

هنوز  توی خواب راه می روم

ونوزادی را شیر می دهم  

انگار پسر است

ومی خواهد  پلنگ شود وسینه کش کوه ها را بالا برود

 

                                                                                                 

 

هنوز خواب هایم را پشت ورو پوشیده ام

ودستپاچه ی شبی هستم که آرام آرام دستت به گردنم

دستت به سیب هایی که نرسیدند  تا رسیدنت

 

 

بگذار فریاد های پدر را این جا بیاورم که گریه هم هست

وسیزده  کبوتر را توی شناسنامه ای که چند خط  بیشتر ندارد

 تا چند خطای سر به زیر

 

تو را می گذارم اینجا روی رف

جایی که مادر بزرگ بوسه هایش را

 

 

من بزرگ نشدم

تنها تقویم ها ورق خوردند و

چله  هایی از زمستان

مرا رسانده اند به چهل کبوتر نا راه بلد

 

 

باید برای بیداریم فکری بکنم

تو را بچسپانم روی تمام تابلوهای بین راه

باید برای راه های صعب العبورت هم راه  بشوم

 

پدر نوشته مرا از وراثت چهار دیوار پاک می کند 

حتی از نقاشی های کوچک خودم

من از سنگ هایی به خودم می آیم

 که لای پرهای کوچک سارهاست

 

سال ها ست 

 تقویم ها  دست به دست می شوند

 تا خاک درست شکل اندام من بشود

وقتی به خواب می روم  

 وقتی سرم به جای بادهای پیا پی

 سنگ می خورد !

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در چهارم مهر 1389 و ساعت 14:28 |  138 نظر
پیراهنت را بپوش اسماییل !
 

 

پیراهنت را بپوش اسماییل

 از جنگ می ترسم

از لباس شخصی ها

که سر می کشند توی لباس هایت

 

بپوش اسماییل حرف های دلت را

وچشم هایم را

که ترسیده اند

از شماره هایی که نمی افتد

از سلام های غلیظ  آن سوی آیفون

 

مقنعه ام کجاست اسماییل

باید به انگشت نگاری موهایم  بروم !

 

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در بیستم شهریور 1389 و ساعت 14:42 |  68 نظر
 

 

هنوز مرگ رضا را باور نکرده ام !

 

با این حال از تمام دوستان خوبی که پیام تسلیت فرستادند واظهار همدردی کردند نهایت سپاس گذاری را دارم.عذر می خواهم که شرایط روحی مساعدی نداشتم تا به ایمیل ها وپیام های همدلانه تان پاسخ بدهم .

 

 

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در یکم شهریور 1389 و ساعت 1:0 |  86 نظر
زنی که مردش را گم کرده است
 

 

امروز

 زنی که مردش را گم کرده است

حتی ته جیب هایش را نمی گردد

کفش اش را واکس می زند

 

 


ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در هجدهم مرداد 1389 و ساعت 14:16 |  102 نظر
نتایج نخستین جایزه ی ادبی ایران
 

         نتایج نخستین جایزه ی ادبی ایران

 

http://jayezeyeadabi.com/index.php?option=com_content&Itemid=32&task=view&id=181

 

    

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در هشتم مرداد 1389 و ساعت 23:47 |  79 نظر
پادکست
 

                           پادکست 

   شعر های من  با صدای پریا کشفی 

http://sorayeh.com/podcast/?p=369#more-369

|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در بیست و هشتم تیر 1389 و ساعت 23:51 |  54 نظر
این چه زمینی است گالیله!
 

 

پست قبلی ام(فکر می کنم خدا زن است) را به احترام آنان که فکر می کنند نوشتن چنین شعر هایی با اعتقادات آنان مغایرت دارد حذف کردم.فقط می ماند یک حرف با این دوستان :

 


ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در بیست و یکم تیر 1389 و ساعت 16:9 |  82 نظر
پاهایت مین گرفته اند
 

 

پاهایت مین گرفته اند

به جای سر زمین هایی که می خواستی

 و دستی که مرگ را گره می زند به پیشانیت

 

 


ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در هشتم تیر 1389 و ساعت 11:27 |  64 نظر
که جاده می شوی
 

دیگر سلیقه ام

به این همه لباس  قد نمی دهد

تنها برای تو  که دوستت دارم

سرخ می زنم

 

 

 


ادامه مطلب
|+| نوشته شده توسط ناهید عرجونی در بیست و هشتم خرداد 1389 و ساعت 9:16 |  72 نظر
سه شنبه 7 دی 1389 - 5:35:17 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


ارش


فریاد


به ما چه!


نصرت رحمانی


حسین پناهی


اینجا


ما و منی


سهراب سپهری


بهرام سالکی


اخمد شاملو


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

111513 بازدید

9 بازدید امروز

7 بازدید دیروز

158 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements