شنیدم شبی مطربی دل پریش چنین گفت در پرده با تار خویش که این ناله زیر وبم از کجاست که عشاق شوریده را این نواست تو کز پاره چوبی و یک تکه پوست بگو از کجا داری این صوت دوست چو ساز این سخن را ز مطرب شنفت به مضراب گشت جفت و در پرده گفت که ای از ره رسم عشاق دور در این پرده نگشوده چشم شعور نه بر من بناز و نه بر خویشتن که نی کار توست و نه کار من نوازنده ای هست هر ساز را که رونق دهد او هر اواز را همه ناله از اوست نی متهم همه مستی از اوست می متهم
111546 بازدید
42 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
191 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian