17
2 دی 1389 ساعت 01:09 |
باید فراموشت کنم چندیست تمرین میکنم من می توانم! می شود! آرام تلقین میکنم. حالم، نه، اصلآ خوب نیست... تا بعد بهتر می شود!! فکری برای ِ این دل ِ تنهای ِ غمگین میکنم. من می پذیرم رفته ای، و بر نمی گردی همین! خود را برای ِ درک این، صد بار تحسین میکنم. کم کم ز یادم می روی، این روزگار و رسم اوست! این جمله را با تلخی اش صد بار تضمین میکنم.
|
شاید من، نه ، ولی چشمانم .... چشمانم عجیب دلشان برای چشمان تو تنگ شده
اینجا نیستی و حالا دلم تنگ و دستانم حریص نوشتنند
اگر تو نباشی و دلم بگیرد ، نوشتن بهانه نمیخواهد
فضای تهی از تو خود بهانه ایست برای از تو نوشتن
دلم عجیب گرفته است
امشب پناه خواهم برد به بی ربط ترین نقطه اتاقم و بی بهانه تر از همیشه خواهم گریست
111565 بازدید
61 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
210 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian