×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

درد دل عاشقا

استفاده . کپی ا ز مطالب برای عاشقا مجانیه

× دلنوشت هایی دوستان . شعر .موسیقی .
×

آدرس وبلاگ من

afsharlove.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/afshar39

Access to the friends list is just allowed for this person's friends

شانه های مرتعشم تو را طلب می كنند

286
27 آذر 1389 ساعت 11:05
http://pix2pix.org/my_unzip/128897251037.jpg

گوش كن!

شانه های مرتعشم تو را طلب می كنند

تنها تو را

شاید هم

نمی دانم اصلا كسی را. . .؟

به كدامین محكمه داد می ستانند

در محكمه ای كه محكمه نیست!

و پتكی كه حیاتم را نشانه رفته است

تو با بودنت ، تو با نبودنت

تو با همه ی بود و نبودت

مرا به بند كشیده ای

سالهاست كه این پیوستگی را بر تن دارم . . .

بندهایی كه بازوانم را

یارای گسیختن شان نیست

می فشارم ، قدرتمندانه می فشارم

این توده ی چرك را با سر انگشتانم

دارد حالم را بهم می زند!

آخر تو كه نیستی ببینی

آخر تو كه بود و نبودت یك چیز است

اصلا چقدر خوب است نبودنت !

من اما ، . . .گاهی دلم برایت تنگ می شود

دلم برایت لك میزند

بی هیچ تصویری از تو

بی هیچ خیالی

آخر می دانی. . .

روزگار بودنت آنقدر هیچ است

كه مرا به هیچ خیالی نرساند !

روزگار زیستنم با تو

حتی به اندازه ی یك خیمه شب بازی هم تصویر ندارد

اما تا دلت بخواهد . . .

ولش كن!

اصلا چه فرقی می كند تو بدانی یا نه

تو دیگر در خاطراتم هم مبهمی

و تنها آن آخرین تصویر . . .

شاید برای تمام لحظه های قاچ نخورده ام

ماندگار شود

تو هرگز نخواهی بود

مثل یك هیچ بر زبان جاری نشده

و كودكی كه هرگز تدبیر آمیختن بندهای بادبادك را

به دستانش نیاموخت

تو تا همیشه نخواهی بود

و من چه بیگانه ام

برای تویی كه هرگز نشناختمت. . . !
287



من و تو ... همه می دانند ... همه می دانند که من و تو از آن روزنه سرد عبوس باغ را دیدیم و از آن شاخه بازیگر دور از دست سیب را چیدیم . همه می ترسند ، همه می ترسند ، اما من و تو به چراغ و آب و آینه پیوستیم و نترسیدیم !

اما ترسید ، نمی دانم شاید اصلاً باغ را هم ندید !؟ نکند شاید با من نبود . . . من تصویرش را با خود دارم و او آن سوی آینه ایستاد و ترسید و نیامد !؟ چه باک ؟ من می روم ، تنها اما ، با سبدی کوچک ، مملو از خاطره می نشینم زیر درخت ، کنار آب زلال ، و به خاطره های بازیگوش خیره می شوم ! کمی بیش راه در پیش نیست ، به فردا می رسم ... فردائی پر از آینه !
یکشنبه 28 آذر 1389 - 10:26:39 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


ارش


فریاد


به ما چه!


نصرت رحمانی


حسین پناهی


اینجا


ما و منی


سهراب سپهری


بهرام سالکی


اخمد شاملو


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

112196 بازدید

72 بازدید امروز

25 بازدید دیروز

414 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements